نوشته های بی دلیل

بی دلیل؛ توضیح نداره دیگه...

نوشته های بی دلیل

بی دلیل؛ توضیح نداره دیگه...

زندگی

یه روز داشت تنهای تنها قدم می زد.
از تنهایی دلگیر شده بود، آخه من با این همه توانایی چرا باید تنها باشم.
ناگهان فکری به ذهنش خطور کرد. یه چیز ساخت از گل و بهش روح دمید، اسمشو گذاشت آدم،
از کنارش براش همدم ساخت،
براش بهشت ساخت،
غذا خواست براش غذا درست کرد...
این بود فلسفه ی دنیای ما
نظرات 4 + ارسال نظر
گلدونه سه‌شنبه 7 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 18:38 http://goldoneh.blogsky.com/

درود به مهدی مهربون ...
دوست عزیزم من هم کم میارم از نوشته های خوب و شیوای شما .
خیلی خوشحالم میکنی ...حدا میگم .
ممنونم ..راستی لینکت کردم مهربون

آیدا سه‌شنبه 7 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 22:47 http://aida.blogfa.com

خدا رحمت کرد!!!!داشتم دنبال حوا می گشتم!!!!خوبه که خودتون هم می دونین که اصولا خانوم ها!‌همدم هستند

وای چه دل ُپری
هر کس واسه خودش عقیده ای داره
من عقیدم اینه نمیشه به حساب بقیه گزاش.
درست نمی گم؟

گلدونه سه‌شنبه 7 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 23:41 http://goldoneh.blogsky.com/

مگه خانوما بدن ؟؟؟؟ ( حشمک )

نه چرا بد
من که چیزی نگفتم
مگه اصلا خانوم و آقا داریم
هر دوشون اشرف مخلوقاتن
اگه بی احترامی داشت شرمنده منظور خاصی نداشتم

مهران پنج‌شنبه 9 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 23:45

خوبه . که خدا هم برای خاطر خودش آفریده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد